گزارش دیده بان
سیر محتوایی منافقین برای جذب جاسوس

آنچه مهم به نظر می رسد جاسوسی و بهره گیری منافقین از افراد ناآگاه برای خوش رقصی مقابل سرویس های جاسوسی غربی است.

به گزارش موسسه راهبردی دیده بان،از جمله اقدامات گروهک تروریستی منافقین که پس از رفتن در فاز سیاسی نمایی هیچ گاه رنگ تعطیلی به خودش نگرفت،جاسوسی در فضای‌هایی همچون تخلیه تلفنی،شبکه های اجتماعی و ارتباطگیری با افراد غافل و سو استفاده از ایشان بوده است.

در این راستا اگرچه عده ای به بهانه دریافت ماهیانه مبلغی بعنوان دستمزد حاضر بودند بصورت مشخص با سازمان همکاری کنند اما در عین حال مواردی هم بوده اند که پس از سالها ارتباط با این گروهک تروریستی، متوجه شده اند که چگونه فریب خورده و دستاویز اهداف واهی منافقین شده اند.

حال آنچه مهم به نظر می رسد نحوه ارتباط و موضوعاتی است که منافقین در سیر جذب و هدایت افراد به کار برده تا بتوانند در زمان مقتضی بهره مد نظرشان را از ببرند.

برخی از مولفه هایی که منافقین همواره به آنها تکیه می کنند و بر روی آن مانور می دهند به شرح زیر است:

تحریف تاریخ و بهره گیری از جهل مخاطبین در راستای بزرگ نمایی فعالیت بنیان گذاران و عقبه سازمان در سالهای پیش از انقلاب.

در این خصوص سازمان تلاش می کند که بنیانگذاران سازمان را؛ که البته پس از تجاوز آمریکا به عراق و ورود ایشان به پادگان اشرف تمام آثار آنها از ارشیو سازمان نابود شد؛ابداع کنندگان تنها راه مبارزه با حکومت پهلوی و بعد از آن جمهوری اسلامی بخوانند و به نحوی بزرگنمایی می کنند که گویی انقلاب اسلامی با همان 80 نفر عضوی از سازمان به پیروزی رسید که نزدیک به چندماه مانده به انقلاب از زندان آزاد شدند!

نکته جالب توجه این است که پایه گذاران سازمان و مرتبط آنها در دهه 1350 بخش عمده ای از اهدافشان را بر روی ضربه زدن به آمریکایی ها متمرکز کرده بودند که در سالهای اخیر مریم و مسعود رجوی بارها از این مسئله رسما برائت جسته بودند و حمله بنیانگذاران به آمریکایی ها را رد کرده بودند،در عین حال پیوستن سازمان به اردوگاه غرب با ادعاهای مارکسیستی! ابهامی تاریخی است که پاسخ به آن در طول تاریخ بعد از انقلاب به وضوح نمایان شد.

منافقین اصرار دارند بگویند تنها گروهی که راه مبارزه با نظام جمهوری اسلامی را می داند ایشان هستند و ضمن تسلط به فنون مبارزه می توانند جامعه را رهبری نمایند.

منافقین در پیام هایشان عنوان می کنند"مهمترین و تعیین کننده ترین پیم تاریخ مبارزه صد ساله ایران این است که مبارزه یک فن است و نیاز به دانش دارد"

جواسیس و مرتبطین سازمان خوب می دانند که در جامعه ایران هیچ بدنه اجتماعی ای ندارند و در بیان اینگونه مطالب منظورشان از جامعه در واقع همان افراد محدود بخت برگشته ای هستند که به هر دلیل بصورت مقطعی مورد سواستفاده قرار می گیرند.

در عین حال گفتنی است امام خمینی(ره) در سال 1350 و در دیداری که تراب حق شناس و حسین احمدی روحانی از طرف سازمان و با حمایت افرادی همچون آقای طالقانی، در نجف داشتند صراحتا به آنها گوشزد کرد که راهی که در پیش گرفته اند اشتباه است و به جایی نخواهد رسید که البته همینگونه هم شد و پس از حادثه سیاهکل،رخ دادن ضربه ساواک که به ضربه 1350 معروف شد،اثری از منافقین در فضای اجتماعی آن دوران دیده نمی شود و تنها خرابکاری های مقطعی کوچک و از سوی تصفیه های درون سازمانی با هدایت ساواک نمودهای تاریخی سازمان است که البته بعد ها از سوی زندانیان آزاد شده آن هم سالها بعد از انقلاب مطرح شد.

منافقین خودشان را معلم و آموزگار تغییر جامعه و رهبری مبارزه می دانند و البته مدعی هستند که کسی غیر از اینها صلاحیت رهبری را ندارد و البته خودشان را جریانی معرفی می کنند که قله های پیروزی علیه جمهوری اسلامی را طی کرده اند.

در راستای این ادعا می توان اذعان کرد که در بین افرادی که مورد سوءقصد و ترور تیم های منافقین در بین 12 هزار نفری که کشته شدند قرار گرفتند حدود 200 نفر ایشان از مسئولین نظام بوده اند و بقیه مردم کوچه و بازار اند،حال کشتن مردم کوچه و بازار و خدمت و جاسوسی برای صدام بعنوان کارنامه سازمان در جهت طی کردن مقابله با انقلاب اسلامی است!

منافقین در حالی که بعد از پیاده سازی انقلاب ایدئولوژیک و کنارزدن عناصر اولیه شان،رسما به یک فرقه تروریستی تبدیل شدند و معادلات فرقه گرایی در بین آنها حاکم بود مدعی می شوند که مردم در ایران حتی در خانه هایشان فکر کنند.

این البته مشی اعضای نگون بخت سازمان طی سالهای حضور در عراق بوده است و گواه آن اعضای جداشده ای هستند که از سالها اسارت ،زندان و شکنجه های درون تشکیلات را افشا کردند.

از جمله موارد حائز اهمیتی که رابطین منافقین به ناچار بعنوان جمع بندی های خود مطرح می کنند "معرفی رجوی بعنوان رهبر ذی صلاح " و نماد آموزش فن مبارزه است که زمینه ورود به مولفه های فرقه گرایی و اطاعت بی چون و چرا از حربه های سازمان است.

اگرچه منافقین سعی می کنند با راه های فریب افراد را به دام خود بیاندازند،اما معمولا مسیری را طی می کنند که انتهای آن این است که به فرد مرتبط می فهمانند که "همین قدر ارتباط با ما(منافقین) موجب می شود که نظام شما را محکوم کند و اگر به ادامه ارتباط تن داد نشود،نحوه و کانال ارتباطی به ماموران نظام داده می شود تا با فرد برخورد کنند".

با توجه به موارد مذکور آنچه مهم به نظر می رسد جاسوسی و بهره گیری منافقین از افراد ناآگاه برای خوش رقصی مقابل سرویس های جاسوسی غربی است.

منافقین هیچگاه با یک جریان نتوانستند بصورت مستمر همکاری کنند،از بنی صدر،گروهک کومله دموکرات و سلطنت طلبان گرفته تا صدامی که سالها مزد مزدوریشان را از وی می گرفتند و پس از حمله آمریکا به عراق وی را رها کردند،چه برسد به افراد ناآگاهی که بصورت مجازی و یا تلفنی فریب می خوردند و به بهایی اندک حاضرت اقداماتی را برای ایشان صورت بدهند.

 




انتهای متن/

چهارشنبه, 10 تیر 1394 ساعت 10:10

نظر شما

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید