چاپ کردن این صفحه

در گفتگو با دکتر حسن عابدینی
واکاوی امپراطوری رسانه ای عربستان در مقابل ایران

امپراطوری رسانه ای سعودی در سال 1991 همزمان با فروپاشی اتحادجماهیر شوروی که عملا دو قطبی دنیا از بین رفت ایجاد شد که سرمایه گزاری سعودی ها در قالب امپراطوری MBC خودنمایی کرد.

موسسه راهبردی دیده بان، دکترعابدینی کارشناس رسانه و قائم مقام خبرگزرای صدا و سیما در خصوص راهبرد رسانه ای رژیم عربستان سعودی در قبال ایران و اتفاقات منطقه ای مطالب قابل  تاملی را مطرح می کند که مشروح آن را در مصاحبه ذیل می خوانید:

سوال. دیپلماسی عمومی چه نقشی در تصویر سازی مورد دلخواه رژیم سعودی نزد افکار عمومی دارد؟ و تصویر واقعی رژیم سعوی چه نسبتی با تصویر ساخته شده نزد افکار عمومی منطقه ای و بین المللی دارد؟ و عربستان چه تصویری از جمهوری اسلامی ایران نزد مردم کشور خودش،کشورهای منطقه و نظام بین الملل ترسیم می کند؟

برای اینکه پاسخی برای این پرسش ها داشته باشیم، خوب است که یک ترسیم واقعی از وضعیت کنونی عربستان را ارائه بدهیم و بعد بیان کنیم که رسانه ها چه نقشی در تصویر سازی دروغین از رژیم سعودی دارند و تصویری سازی دروغین رسانه های سعودی از جمهوری اسلامی ایران چگونه است.

تصویر واقعی عربستان این است که کشوری با صادرات دو کالای اصلی می باشد؛ یکی نفت و دیگری تروریست است. این وضعیت ترنول تجاری سعودی است و همه افراد در دنیا می دانند که عربستان اولین کشور دارنده نفت است که پترو دلارها را جمع آوری می کند و از سوی دیگر هیچ عملیات تروریستی ای اتفاق نیفتاده که به صورت مستقیم یا غیر مستقیم سعودی ها در آن دخالت نداشته باشند از اتفاق یازدهم سپتامبر گرفته تا همه عملیات تروریستی که در عراق، یمن، بحرین، سوریه و لبنان و سایر کشورها اتفاق افتاده است سعودی ها نقش موثر را ایفا نموده اند.

در حوزه نظام سیاسی عربستان کشوری است که 80 سال قدرت را میان یک پدر و هفت برادر دست به دست کرده است و این کشور ملک تلق یک خانواده شده و حتی سند کشور به نام خاندان سعودی زده شده است، اگر چه اردنِ هاشمی هم چنین وضعیتی دارد، اما در دنیا کمتر کشوری را سراغ داریم که حاکمیت آن اینگونه عمل نماید. عربستان کشوری است که در دهه دوم قرن بیست و یکم قانون اساسی ندارد و بر اساس فرمان ابلاغی پادشاه اداره می شود و نکته دیگری که وجود دارد این است که اکثریت افراد درگیر اقدامات تروریستی تبعه سعودی هستند و سردسته تروریست های عالم در طی ده پانزده سال گذشته از اسامه بن لادن تا سایر افراد دیگر از این کشور هستند.

در حوزه فرهنگی ریشه افراطی گری و خشونت تفکر وهابی گری در عربستان حکم فرما است که اساس ایدئولوژی رسمی دولت سعودی است و هیچ کس در آن تردیدی ندارد و بیشترین دلارهای نفتی که از سوی رژیم سعودی به دست می آید خرج تروریست ها می شود.

در حوزه اجتماعی اوضاع عربستان بدتر از موارد فوق است، در عربستان اصلا انتخابات صورت نمیگیرد و مجلس قانون گذاری ندارد، زنان حق رای ندارند و انسان ها بصورت گروه های چهل پنجاه نفره گردن زده می شوند و چند ماه پیش هم شاهد اعدام شیخ نمر که یکی از رهبران شیعه عربستان بود به همراه تعدادی دیگر از افراد بودیم.آزادی بیان و سایر آزادی ها اصلا در عربستان معنی ندارد و این موضوع مانند این است که درباره آب دریا در یک کویر خشک سخن بگوییم و احزاب هم که اصلا در عربستان وجود خارجی ندارند و حقوق بشر هم همینگونه است.

در حوزه حکومت داری سعودی ها وضعیت بسیار اسف باری را دنبال میکنند. یک همایش سالانه به عنوان حج در عربستان برگزار می شود و حجاج از سراسر دنیا بصورت کاملا پیش بینی شده و مشخص به آنجا می روند و یک بی تدبیری سعودی ها باعث می شود که در حادثه منا چندهزار نفر جان خودشان را از دست بدهند یا اینکه هنوز شاهد هستیم که در این مراسم یک جرثقیل سقوط می کند و دهها نفر کشته و مجروح می شوند.

در حوزه سیاست خارجی آمارهای موجود نشان می دهد که سعودی ها در سال حداقل چهار میلیارد دلار به رژیم صدام برای جنگ با ایران کمک کردند، در حال حاضر طی جنگ بر ضد مردم یمن هزاران نفر را به خاک و خون کشانده اند، بحرین را بدون مجوز شورای امنیت سازمان ملل و مجوز افکار عمومی و هیچ دلیل منطقی ای اشغال کرده اند، علی عبدالله صالح دیکتاتور یمن که در یک عملیات مجروح شد به عربستان برای مداوا رفت، زین العابدین بن علی دیکتاتور تونس که وقتی مردم قیام کردند و وی از کشور فرار کرد، سعودی ها به او پناه دادند. سعودی ها میلیاردها دلار هزینه کردند که حسنی مبارک دیکتاتور مصر بر سر کار بماند و چندین میلیارد دلار خرج کردند تا مرسی سرنگون شوند. ریشه اسلام هراسی در تمام دنیا ناشی از تصویری است که عربستان از اسلام نمایش داده است که تصویری طالبانی و القاعده ای در مدارس وهابیت است.عربستان کشور نخست در دامن زدن فرقه گرایی و تفکر تکفیر هم هست.

این مطالب را بیان کردم که بگویم در رسانه، تصویر سازی دروغین از این رژیم چه جایگاهی دارد. در دنیا و بالاخص غربی ها، تصویری که از عربستان ارائه شده کشوری معتدل و مسئولیت پذیر است، عربستان عضو(G20) شده است و روابط استراتژیکی با آمریکا دارد، در اوج حملات علیه بحرین و یمن و اوج حمایت از تروریست ها در سوریه و عراق، رئیس جمهور فرانسه و مقامات ارشد انگلیس و آقای اوباما از عربستان دیدن می کنند، این معلوم می کند که عربستان توانسته با استفاده از دو ابزار دلارهای نفتی و امپراطوری رسانه ای عملا تصویری دروغین از خودش نشان دهد، یعنی یک قابی زده اند که کشوری معتدل و مسئولیت پذیرند، در صورتی که زیر آن کشوری خونریز و تروریست است و بربریت به معنای واقعی در آن وجود دارد.

در نزد افراطیون و تکفیری ها جایگاه عربستان اینگونه است که مفتی های آنها عربستان را یک کشور دارای شریعت قلمداد می کنند، یعنی آنها تقریبا عربستان را ام القرای مسلمین می دانند. مسلمانان غرب آسیا، شمال آفریقا و حتی مسلمانان جنوب شرق آسیا هم عربستان را یک کشور خیّر و خادم حرمین می دانند. چه اتفاقی افتاده است که این تصویر دروغین هم به مردم نظام بین الملل، هم به افراطیون و تکفیری ها و هم به مسلمانان دیگر القا شده است؟ به اعتقاد من دو مسئله وجود دارد، ابتدا دلارهای نفتی و دوم امپراطوری رسانه ای است که این اتفاق را ایجاد کرده است.

 

سوال. رژیم سعودی از چه سالی احساس نیاز به قدرت رسانه کرد؟ و در مناسبات مختلف به چه شیوه ای از قدرت رسانه جهت همسوسازی افکار عمومی استفاده نمود؟

امپراطوری رسانه ای سعودی در سال 1991 همزمان با فروپاشی اتحادجماهیر شوروی که عملا دو قطبی دنیا از بین رفت ایجاد شد که سرمایه گزاری سعودی ها در قالب امپراطوری MBC خودنمایی کرد. فردی که این امپراطوری را راه اندازی کرد ولید ابراهیم برادرزن ملک فهد پادشاه وقت عربستان بود. حال جالب است که در اینجا می بینیم که شبکه ای به نام العربیه برای شستشوی ذهنی جهان عرب ایفای نقش میکند، البته بسیاری از کارشناسان آن را العبریه می دانند بدین دلیل که واقعا ترجمه کننده سیاست های رژیم اسرائیل است. این امپراطوری رسانه های دیگری در حوزه مکتوب دارد، الشرق الاوسط و الحیات از موارد مهم آن هستند که از لندن تا به بسیاری از کشورهای مسلمان همزمان منتشر میشود و ما کشور دیگری در این سطح نداریم و نشان میدهد که آنها بر رسانه سرمایه گذاری کرده اند و مدل رسانه ای آنها از یک طرف ترور، تمامیت خواهی، تکفیر، بربریت، تفرقه بین امت اسلامی و جنگ طایفه ای میباشد و خروجی رسانه ای چهره ای میانه رو و همگام با جامعه جهانی و مسولیت پذیر حاکمیت عربستان را القاء میکند.

شیوه بهره برداری عربستان از امپراطوری رسانه ای

در تاریخ 12 دی ماه 1394 وزارت کشور عربستان بیانیه ای در خصوص اعدام شیخ نمر صادر نموده است، که در این بیانیه ای مینوسید 46 نفر به همراه شیخ نمر اعدام شده اند، در رسانه این خبر را اینگونه بازتاب میدهند که عربستان سعودی شماری از افراد تندرو و تروریستی و قاچاقچی مواد مخدر را محاکمه و مجازات نموده است. هدف رسانه های سعودی از بازتاب این اتفاق این است که افکار عمومی جامعه داخلی و بین المللی را در مواجهه با اعدام فردی متفکر و اندیشمند مانند شیخ نمر را همسو با سیاستهای خود نماید و القاء نماید این اقدام مثبت و نفع جامعه جهانی صورت پذیرفته است.

رژیم سعودی در قبال ایران در حدود بیش از 10 مورد اختلاف ایدئولوژیک دارد به گونه ای دیگر در رسانه های خود عمل می نامید. بطور مثال ما در خصوص یمن، بحرین و سوریه از مردم این سه کشور دفاع میکنیم و در خصوص سوریه از یک محور مقاومت در خصوص رژیم صهیونیستی دفاع میکنیم، اما آنها در این سه مورد عکس آن را در رسانه های خود پوشش میدهند، در خصوص حزب الله لبنان ما میگوییم حزب الله یک مقاومت اسلامی است فارغ از مذهب، که توانسته است در طول تاریخ برای اولین بار از سال 1948 به این طرف در سال 2006 در یک جنگ رژیم اسرائیل را شکست دهد و توانست در سال 2000 میلادی صیونیستها را از جنوب لبنان اخراج و آزاد کند، اما سعودی ها در بازتاب رسانه ای خود اینگونه وانمود میکنند که رویارویی حزب الله در قبال رژیم صیهونیستی، یک ماجراجویی بیش نبوده است و عملا در کنار صهیونیست ها و بر ضد امت عربی و اسلامی می ایستند و از رژیم صهونیستی که بخشی از پیکره امت اسلامی را اشغال نموده است و مثل یک خنجر در سینه امت اسلامی میباشد، حمایت میکند و اذعان میکند اگر اسرائیل از سرزمین های 1967 خارج بشود ما 1948 را میگوییم سرزمین اسرائیل است و با آن تحت عنوان مبادره عربی و ابتکار عربی تلقی میکنیم و حاضریم روابط خود را با رژیم صهیونیستی برقرار نماییم.

 

سوال. حجمه رسانه ای عربستان را در سه محور داخلی، منطقه ای و بین المللی در قبال ایران چگونه ارزیابی میکنید؟

مخاطب داخلی: حمایت از جدایی طلبی و تجزیه طلبی، ایجاد اختلاف و شکاف بین حاکمیت و مردم، حمایت از گروهکهای تروریستی در شرق، غرب و جنوب کشور و گسترش تفکر وهابیت و فرقه های مذهبی در دستور کار رسانه های سعودی قرار گرفته است. بطور مثال پوشش رسانه ای از اقدامات ریگی در ایران، و حمایت از جریانات اختلاف افکن مانند سازمان تروریستی منافقین.

مخاطب منطقه: عربستان بدنبال این است که در منطقه چهره ایران را مخدوش نماید و ایرن را در منطقه درگیر مسائل عقیدتی شیعه و سنی نماید. رسانه های سعودی با نشان دادن تصویر دروغین از اینکه ایران در صدد کشورگشایی در منطقه است و بدنبال حمایت و تقویت از شیعیان منطقه است، افکار عمومی کشورهای منطقه را با خود همسو و انزجار از جمهور اسلامی ایران را رقم میزند.

حتی شاهد این هستیم حمایت ایران از مردم عراق و حمایت ار ایجاد صلح در سوریه را بگونه ای القا میکند که در صدد گسترش حوزه نفوذ و تاثیرگذاری خود در این کشورها است و اقدامات مستشاری ایران را نیز کشورگشایانه تلقی میکند و حمایت خود را درگسترش گروه های تکفیری و تروریستی به نفع مصالح منطقه توجیح میکند.

مخاطب بین الملل: تصویری که از ایران در شبکه های اِم بی سی، العربیه، الحیات و سایر شبکه های اقماری خود که بسیار گسترده هستند نشان میدهد، تحدید ایران برای جامعه جهانی است، که این بحران می تواند در آینده دامن اروپا و امریکا را بگیرد و القاء میکنند که ایران پایبند به مسایل بین المللی نیست و در خصوص مذاکرات 1+5 تلاش میکنند تا به عنوان یک عامل مخرب در این گفتگو تاثیر گذاری نماید و رسانه های عربی نقش بسزایی در این خصوص ایفا کردند.

در رسانه های سعودی مسئله ای که بسیار برجسته گشته است و بچشم میخورد، توازن دورغین در قبال جمهور اسلامی است را دنبال میکنند، رسانه های سعودی محلی برای گرد آمدن افراد ضد انقلاب و ضد نظام جمهوری اسلامی شده است، از صادق صبا گرفته است که به تازگی جهت ایجاد یک شبکه تلوزیونی به جمع سعودی ها پیوسته است، تا افرادی مثل محمدعلی نجاف که کار آن از صبح تا شب عملیات روانی علیه ایران و پمپاژ خبرهای دروغ در رسان ها است.

 

نشریه اشارت، موسسه راهبردی دیده بان




انتهای متن/

یکشنبه, 14 آذر 1395 ساعت 08:37