چاپ کردن این صفحه

گزارش نشریه نشنال اینترست در مورد گروهک منافقین

نشریه نشنال اینترست گزارشی از ماهیت گروهک تروریستی منافقین به قلم پاول پیلار منتشرکرد

او در این گزارش سعی کرده تا سیاست غلط آمریکا در قبال گروهک منافقین را تحلیل کند . پائول پیلار گزارش خود را با این تیتر آغاز می‌کند، مجاهدین خلق و سیاست ورشکسته ایالات‌متحده در قبال ایران

مطلب زیر گزارش پیلار می‌باشد که در نشریه نشنال اینترست در تاریخ 13 نوامبر چاپ گردید:

این واقعیت که یک گروه مشکوک به گروه مجاهدین(منافقین) خلق در سیاست دولت ترامپ در قبال ایران نقش دارند، نشان‌دهنده ورشکستگی این سیاست است.ازجمله واضح‌ترین شاخص‌های برنامه‌ریزی نادرست در سیاست دولت ترامپ در رابطه با ایران، تمایلات جانبدارانه از گروه تروریستی موسوم به مجاهدین خلق(منافقین) است. جان بولتون، مشاور امنیت ملی و رودی جولیانی، وکیل مدافع دونالد ترامپ، یکی از برجسته‌ترین رهبران این گروه هستند که در سخنرانی‌های خود به حمایت از این گروه برخاسته‌اند. آن‌ها این گروه را نماینده چیزی می‌دانند که قطعاً چنین چیزی نیست: یک جایگزین دموکراتیک برای نظام سیاسی فعلی ایران.

آرون مرات، روزنامه‌نگار و یک بازرس باتجربه در امور ایران که پیش‌ازاین در تهران خبرنگار بود، اخیراً یک مقاله 600 کلمه‌ای درباره مجاهدین خلق(منافقین) در گاردین منتشر کرده است.

این قطعه ارزش خواندن را دارد، زیرا شامل اطلاعاتی غنی و به‌روزرسانی شده‌ای می‌باشد که جای هیچ‌گونه شک و تردیدی در مورد ماهیت این گروه و استفاده ناخوشایند و هولناک از مجاهدین خلق (منافقین) به‌ عنوان ابزاری برای اجرای سیاست ایالات‌متحده در منطقه باقی نمی‌گذارد.

گروه مجاهدین خلق (منافقین) درنتیجه یک جنبش دانشجویی مخالف شاه ایران شکل گرفت و ایدئولوژی‌های عجیب‌وغریبی مرکب از اسلام‌گرائی و مارکسیسم را دنبال می‌کرد. این گروه از ابتدا رویکردی ضدآمریکایی داشت.

عملیات تروریستی آن، تجارت‌های متعلق به آمریکایی‌ها را هدف قرارداد و علاوه بر شش شهروند آمریکایی تعدادی از شهروندان ایرانی را کشت. مجاهدین خلق (منافقین) در جریان انقلاب 1979، نقش مهمی در سرنگونی شاه ایفا کرد، اما به‌زودی با رژیم (نظام) جدید[امام] خمینی به نزاع افتاد.

این گروه همچنین با آزادی گروگان‌های آمریکایی در سفارت ایالات‌متحده مخالفت کرد. و همچنان به اقدامات تروریستی خود ادامه داد، تنها تفاوت این بود که جمهوری اسلامی رژیم شاه را به‌عنوان هدف اصلی بیرون کرد.

با شروع جنگ هشت‌ساله ایران و عراق، سازمان مجاهدین خلق به صدام حسین نزدیک شده و دیکتاتور عراق درازای ادامه حملات سازمان مجاهدین در داخل ایران و همچنین کمک به صدام در سرکوب مخالفان داخلی خود، سلاح، پول نقد و مکان ویژه‌ای به نام قرارگاه ( پادگان ) اشرف در اختیار آن‌ها (منافقین) قرارداد. ایرانیان به نحو قابل‌فهمی این مرحله در تاریخ مجاهدین خلق (منافقین) را به‌عنوان یک خیانت غیرقابل‌چشم‌پوشی آن‌ها تلقی کرده و ناخودآگاه هرگونه حمایت گذشته این گروه در ایران از اذهان پاک شد.

مقاله آرون مرات جزئیاتی درباره نحوه عملکرد سازمان مجاهدین(منافقین) ، قبلاً در کمپ اشرف و اخیراً، پس‌ازآن که سازمان مجبور به ترک عراق شد، در اردوگاهی در آلبانی ( کمپ تیرانا )، ارائه کرده است.

مسعود و مریم رجوی، زن‌وشوهری که به‌عنوان رهبران این فرقه محسوب می‌شوند، تا حدی روحیات اخلاقی مشابه جیم جونز و شوکو آساهارا را داشتند. در این سازمان خانواده‌ها ازهم‌پاشیده شده، زوج‌های متأهل وادار به طلاق شده وزنان گروه در صورت عدم ازدواج با مسعود رجوی و عدم تن دادن به سوءاستفاده‌های جنسی وی تهدید به مجازات می‌شدند. ( مسعود رجوی پس از حمله ایالات‌متحده به عراق ناپدیدشده و معلوم نیست كه آیا او زنده است یا مرده. اما مریم رجوی همچنان به‌عنوان یک چهره عمومی این گروه فعالیت می‌کند.) همچنان جزییات وحشتناکی از محل فعلی مجاهدین خلق در آلبانی آشکار می‌شود، ازجمله روایت‌هایی در مورد برداشتن اجباری رحم زنان و فراری‌هایی که محکوم‌به سلول انفرادی می‌شوند. رئیس سابق اطلاعات نظامی آلبانی می‌گوید که اعضای سازمان مجاهدین خلق در اردوگاه فعلی این گروه به‌عنوان " گروگان " و در شرایط "خشونت‌های بسیار شدید روحی و تهدیدات قتل " زندگی می‌کنند.تلاش‌های مجاهدین خلق در طی دو دهه گذشته برای انتقال یک تصویر همگانی خوب به‌طورکلی با این واقعیت‌های داخلی سازمان تفاوت داشته و تظاهر کردن به‌عنوان نیرویی برای دموکراسی در ایران بستگی به دریافت حمایت‌های عمومی از شخصیت‌های مشهور همگانی دارد و مسلماً این کار نیاز به پول دارد- آن‌هم پولی هنگفت. افراد مشهوری که در حمایت از این گروه سخنرانی می‌کنند پول زیادی دریافت می‌کنند.

اسناد فاش شده نشان می‌دهد که جان بولتن سال گذشته 40 هزار دلار برای حضورش در یک مراسم مجاهدین خلق(منافقین) در پاریس پول دریافت کرده بود. آرون مرات برآورد کرده که بولتون در ازای حضور در چندین نشست و سخنرانی در حمایت از این فرقه در مجموع 180 هزار دلار دریافت کرده است.

ظاهرا لابی گری برای مجاهدین(منافقین) علاوه بر هزینه های زیادی که صرف افراد مشهور و کله گنده می‌شود، شامل تکنیک‌های دیگری است که به خوبی تأمین مالی شده است. برای مثال، جمعیت حاضر در نشست پاریس، توسط جوانانی از اروپای شرقی که در حال خوشگذرانی آخر هفته خود در پاریس بودند، تکمیل شده بود. این گروه از همین روش ( استفاده از سیاهی لشکر ) برای تظاهراتی مقابل وزارت امور خارجه آمریکا استفاده کرد، در آن زمان مجاهدین از لابی گری زیادی استفاده کردند تا نام سازمان خود را از لیست سازمان های تروریستی خارجی حذف کنند. برخی از شرکت‌کنندگان در این اجتماع از یک پناهگاه بی‌خانمان‌ها در نیویورک آورده شده بودند. آن‌ها اعتراف کردند که اطلاعات بسیار کمی درباره مجاهدین دارند، اما در مقابل دریافت وعده‌های غذایی رایگان حاضر به شرکت در این تظاهرات شده بودند.

این‌که این پول‌ها از کجا تأمین می‌شود هنوز یک معما است. اما برخی سرنخ‌ها حکایت از این دارد که به‌احتمال‌زیاد دولت‌های رقبای منطقه‌ای ایران منابع مالی این سازمان هستند.

دو مسئله دیگر از این بازسازیِ باکمال تعجب موفق اما کاملاً غیرمنصفانه و بی‌مورد در خصوص تصویر سازمان مجاهدین خلق(منافقین) وجود دارد. یکی این‌که چه طور برخی از افراد معروف - و احتمالاً قابل‌احترام - تمایل دارند خود را مفت فروخته و حاضر به شرکت در این مراسم پولکی شوند. طیف وسیعی از چهره‌ها سیاسی بازی کرده‌اند، از هاروارد دین ( از جناح چپ ) گرفته تا جان بولتن و بسیاری دیگر از راستی‌ها. ممکن است بعضی از این افراد شناخت چندانی در مورد مجاهدین خلق نداشته و ندانند که این سازمان از پناهگاه بی‌خانمان‌ها در نیویورک برای سیاهی‌لشکر استفاده می‌کند.

اد رندل، فرماندار سابق ( دموکرات ) پنسیلوانیا، بی پرده اذعان کرد که وقتی دعوت سازمان مجاهدین(منافقین) برای سخنرانی در یک جلسه این فرقه در هتلی در مرکز شهر واشنگتن را پذیرفته، اطلاعات چندانی درباره این گروه نداشته است. او آن موقع به مخاطبانش گفته بود که اعتبار دیگر سخنرانان در همان سخنرانی او را متقاعد کرده بود که این مراسم باید برای یک موضوع مهم و با ارزش باشد.

اما باید به این نکته نیز اشاره کرد که همگان هم مغلوب وسوسه های پولی این سازمان نشده اند. برای مثال الیوت آبرامز، یک نومحافظه کار که دعوت برای سخنرانی در یک جلسه سازمان مجاهدین را رد کرد. آبرامز به این واقعیت اشاره کرد که این گروه در لیست سازمان های تروریستی خارجی قرار دارد ( آن زمان هنوز در لیست سازمان‌های تروریستی بود ) اما ماهیت به لحاظ سیاسی و اخلاقی غیرقابل‌بخشش حمایت از چنین گروهی ربطی به چنین لیست رسمی ندارد.

آشوب و ناآرامی، نه دموکراسی

نکته دیگر این است درحالی‌که این نوکر‌ها پول های خود را به بانک برده اند، این واقعیت که گروهی غیر قابل اعتماد چون مجاهدین به نحو مشهودی در سیاست دولت ( آمریکا ) در قبال ایران نمود پیدا کرده اند، نشان دهنده نابودی این سیاست است. اگر مجاهدین خلق در این بازی نقش دارند، در آن صورت ما متوجه می شویم که این بازی در مورد دموکراسی، حقوق بشر یا هرگونه اقدام درست در حق مردم عادی ایران نیست. مطمئنا بولتون و برخی دیگر که از این گروه حمایت کرده اند، به اندازه کافی باهوش هستند که متوجه این موضوع شده و ماهیت واقعی این گروه را شناخته باشند. به نظر می رسد که این فرقه علاقه چندانی به ایجاد دموکراسی در ایران نداشته و بیشتر به دنبال خرابکاری، تخریب و ترور در ایران است- این گروه با وجودی که ادعا می کند دست از خشونت کشیده اما همچنان به دنبال اقدامات خرابکارانه خود است.ممکن است ارتقاء این توانایی ها خدمتی باشد به اهداف رقبای منطقه ای ( ایران ) که خود دست به اقدامات خرابکارانه، تخریب و ترور علیه ایران زده و از افزایش قابلیت های مجاهدین برای ایجاد آشوب و خرابی استقبال می کنند. اما قطعا این موضوع تامین کننده منافع ایالات متحده نیست. زیرا این امر موجب افزایش بی ثباتی در ایران - و در نتیجه اطراف ایران - و تقویت اوضاع برای دیدگاه های افراطی در ایران شده و اعتبار ایالات متحده را به واسطه همکاری با سازمان مجاهدین خلق (منافقین) لکه دار می کند.

این گزارشی بود که به قلم پائول پیلار در نشریه نشنال اینترست در سیزدهم اکتبر چاپ‌شده و انتقاداتی را به سیاست‌های ترامپ در قبال یک گروهم تروریستی متوجه کرده .




انتهای متن/

در همین زمینه بخوانید:

شنبه, 10 آذر 1397 ساعت 17:06