چاپ کردن این صفحه

مصاحبه منتشر نشده با عضو هیئت شرعی «توحید و جهاد»
سلفی هایی که به جای اهل سنت قالب می شوند!/اقدام تروریستی در ایران ممکن نیست

من اگر آزاد شوم دیگر این کار‎ها را ادامه نمی‎دهم. البته من همچنان از لحاظ اعتقادی با ایران مشکل دارم، اما دیگر این کار را نمی‎کنم چون در ایران این مساله و این اقدامات قابل انجام نیست.

موسسه راهبردی دیده بان، «طالب ملکی» ملقب به «ابوذر»، عضو هیئت شرعی و از سرکردگان گروه تروریستی «توحید و جهاد» است که فتوای ترور و حمله به مکان‎های مختلف نظیر طلافروشی‎ها را صادر کرده است. وی به‎همراه سایر اعضای این گروه تروریستی در سال 1388 دستگیر شد.مصاحبه زیر در ویژه نامه پنجره به اظهارات منتشر نشده وی اختصاص دارد:

از ترور ماموستا برهان‎ عالی و ماموستا شیخ‌الاسلام علمای اهل سنت شروع کنیم که از جمله اقدامات گروه تروریستی توحید و جهاد بود، نظر شما در این رابطه چه بود؟
من راضی به این ترور‎ها نبودم، فرهاد رحیمی به‎عنوان فرمانده گروه توحید و جهاد این تصمیم را گرفت. اما همان‎طور که گفتم در مورد ترور این دو، من راضی نبودم و مخالفت هم کردم.


در مورد ترور محیط‎بانان نظرت چیست؟
من اصلا در جریان ترور محیط‎بانان نبودم، چون یک سال قبل‎تر از این اتفاق دستگیر شده بودم. اما این را می‎خواهم بگویم که عقاید در کار ما یک رسم و شیوه دیگری داشت که بعد از دستگیری و کشته شدن بعضی از افراد و داخل شدن برخی دیگر به گروه از راه خودش منحرف شد.
در مورد محیط‎بانان هم من بعدا با بعضی از بچه‎‎هایی که دستگیر شده بودند، صحبت کردم که گفتند بر اثر یک اشتباه به‎سمت‎شان شلیک کردند. ماجرا این‎طور بوده که محیط‎بانان به دو نفر از اعضای گروه که در کوه بودند مشکوک می‎شوند که شکارچی باشند و تعقیبشان می‎کنند. افراد گروه هم اول تیر هوایی شلیک می‎کنند که محیط‌بانان بترسند، اما در نهایت باعث کشته شدن محیط‎بانان شد. وگرنه محیط‎بانان بی‎گناه بودند و از نظر ما کار خلاف شرعی نکرده بودند که بخواهیم آن‎ها را بکشیم.


اگر بخواهیم براساس عقاید و برداشت خود شما از قرآن و حدیث برای کسی که چهار نفر آدم بی‎گناه را کشته حکم صادر کنیم، چه حکمی باید بدهیم؟
در قرآن هم این مساله ذکر شده که قتل یا به‎صورت عمد صورت می‎گیرد یا بر اثر خطا. اما در این مساله خطای جهادی بود چون ما اعتقادمان این است که در حال جهاد بوده‎ایم، اگر چنین مسائلی پیش بیاید، اگر جهادش را قبول داشته باشیم، پرداخت دیه کفایت می‎کند چون در مساله کشته شدن محیط‎بانان هم این‎طور که بچه‎‎ها تعریف کرده‎اند عمدی در کار نبوده است.


گفتیکه در گروه افرادی وارد شدند که گروه را منحرف کردند، می‎توانی به این افراد اشاره کنی و در مورد انحرافشان صحبت کنی؟
در هر مذهبی راه اعتدال و میانه‎روی وجود دارد و چپ و راستش هم وجود دارد که افرادی هستند که کمتر به آن عقیده التزام دارند یا احتیاط بیشتری می‎کنند. خود من و بعضی از بچه‎‎های گروه که از اوایل تاسیس بودیم عقیده بر اعتدال داریم ولی کسانی که بعدا به گروه اضافه شدند این اعتقاد را نداشتند و برخی اعمال گناه کبیره را به‎عنوان کفر اکبر می‎دانستند و قائل به عذر اشخاص هم نبودند و مثلا باور نداشتند که فرد ممکن است این کار را از روی جهل یا اکراه انجام داده باشد. این افرادی که در اواخر به گروه اضافه شدند از همین خوارج بودند و اقدامات تروریستی در همین زمان اتفاق افتاد.


پس این‎طور که شما می‎گویید اختلاف هم در گروه زیاد بوده است؟
اوایل این‎طور نبود اما بعدا که این افراد جدید اضافه شدند اقدامات تروریستی مثل حمله به طلافروشی رخ داد که حاصل همین اندیشه تکفیری بود. این افراد بعدا از هم جدا شدند و آن افرادی که گروه را به انحراف کشیدند، غالبا کشته شدند و آن‎هایی که ماندند هم کارشان را به همان روش قبل ادامه دادند که در نهایت آن‎ها هم یا دستگیر شدند یا کشته شدند.


در زمان دستگیری سن بسیار کمی داشتی. اینکه فتوا صادر می‌کردی، عجیب نبود؟ احتمال نمی‌دادی اشتباه کرده باشی؟
به‎خاطر احتیاط و اعتماد بیشتر از علمای دیگر هم سوال می‎کردند که در خارج کشور بودند و از طریق اینترنت مسائل شرح داده می‎شد و آن‎ها هم پاسخ می‎دادند که آیا مثلا این کار درست است یا نه و انجام بشود یا نه.
مثلا توضیح داده می‎شد که شخصی با این ویژگی‎‎ها وجود دارد و آیا می‎توانیم این فرد را بکشیم یا نه، آن‎ها هم براساس اطلاعاتی که از ما می‎گرفتند در موردش حکم صادر می‎کردند.


مثلا الان شما ماموستا شیخ‎الاسلام را که کشتید مسلمان می‎دانستید؟
نه، همان‎طور که گفتم ایشان عنصر قدرت بوده و خیلی از مسائل را به مردم وارونه نشان می‎داده است.


شما هنوز پایبندی که تفکر شما بر حق بوده و هیچ اشتباهی نکرده‎ای؟
من از ابتدا که با شما صحبت کردم در مورد خطای جهادی و اشتباه و انحراف فکری صحبت کردم و جماعت ما هم مستثنی نبوده است.
این‎طور که شما می‎گویی در جامعه سنگ روی سنگ بند نمی‎شود، اینکه بپذیریم شخصی بگوید من رفتم و بر اثر یک اشتباه به قول تو جهادی یک نفر را کشتم که اصلا امنیت جامعه از بین می‎رود.
من این را برای توجیه کارم نگفتم، فقط گفتم که این مساله در اصل اسلام وجود دارد و در صورت وقوع احکامش را بیان کردم.


پس حمله شما به میدان آزادی سنندج فقط جهادی بوده است و شش یا هفت نفر آدم بی‎گناه کشته شدند؟
نه آن‎ها از افراد نیروی انتظامی بودند.


یک نفر دانشجو که در حال عبور از آنجا بود کشته شد؟
من در جریان نیستم.


حالا حکم قاتل چیست؟
قاضی اسلامی باید حکمش را بدهد، البته باید پیرو اسلام واقعی باشد.


پس عملا هر چه را که دوست داشته باشید قبول می‎کنید و هر آنچه نخواهید، نمی‎پذیرید؟
مذهب سلفیت این‎طور نیست که فقط پایبند یک مذهب واحد و مشخص باشد که همه چیز آن را بپذیرد و هر آنچه سر مذهب بگوید قبول کند. در سلفیت این احتمال وجود دارد که هر عالمی ممکن است اشتباه کند. ممکن است یک عالمی در مساله‎ای اشتباه کند و عالمی دیگر با دلایل قوی‎تر همان مساله را جور دیگری توضیح دهد. هرچند آن عالمی که اشتباه کرده هم ثواب خودش را برده است و تلاش خودش را کرده و فقط ممکن است به نتیجه اشتباهی رسیده باشد.


آیا اگر آزاد شوی کارت را ادامه می‎دهی؟
من اگر آزاد شوم دیگر این کار‎ها را ادامه نمی‎دهم. البته من همچنان از لحاظ اعتقادی با ایران مشکل دارم، اما دیگر این کار را نمی‎کنم چون در ایران این مساله و این اقدامات قابل انجام نیست. حالا فهمیده‎ام که علم کافی ندارم، هم علم اسلامی و دینی من کافی نیست و هم علم نظامی‎ام کامل نیست. امکانات مالی و مشکلات دیگر هم بسیار وجود دارد. در مناطق سنی‌نشین هم که هر بار عملیاتی انجام می‎شود انسان‎‎های بی‎گناه بسیاری کشته می‎شوند




انتهای متن/

سه شنبه, 19 مرداد 1395 ساعت 14:35