کتاب شناسی و نفوذ
اهمیت عناصر انسانی برای نفوذ ساختاری آمریکا

آمریکا در دهه 1990 به شدت به اطلاعات تصاویر متکی بود اما امروزه در کنار فناوری به اهمیت روزافزون اطلاعات انسانی پی برده است.

به گزارش موسسه راهبردی دیده بان،  پس از مطرح‌شدن مسئله زمینه‌های نفوذ در کشور توسط مقام معظم رهبری، لازم به نظر می‌رسد که برخی مؤلفه‌های مربوط به جاسوسی و نفوذ، جهت آشنایی و تبیین برای فضای عموی جامعه مطرح‌شده و همچنین در آن بصیرت افزایی را مدنظر قرار داد.

دیده‌بان در نظر دارد این مسئله را در قالب کتاب‌شناسی‌های امنیتی مربوط به سرویس‌های جاسوسی غربی بالاخص آمریکا ارایه دهد.

در این گزارش به قسمت سوم کتاب "جاسوسی و اطلاعات" نوشته‌ی «دبرا ای. میلر» که در کشور آمریکا منتشر شده است می‌پردازیم.در فصل دوم کتاب این سؤال مطرح می‌شود که آیا اصلاحات پس از 11 سپتامبر سال 2001 باعث پیدایش کارایی در سیستم اطلاعاتی به ظاهر مقتدر آمریکا شده است؟

گری توماس در ابتدا خلاصه‌ای از اصلاحات اطلاعاتی آمریکایی را ارائه کرده است. او به طور خلاصه کارایی پست مدیر اطلاعات ملی را مورد توجه قرار داده است. در این فصل نیز در ابتدا مقالات افرادی آورده شده است که به کارآمدی اصلاحات اعتقاد دارند. اظهارات جرج بوش ریاست جمهوری سابق آمریکا در مورد کارایی اصلاحات در جنگ علیه ترور در این فصل از کتاب گنجانده شده است. جان نگروپونته در بخش دیگری به معاهده اصلاح اطلاعات در سال 2004 اشاره کرده است. وی معتقد است در این مرحله از اصلاح اطلاعات رهبران جوامع اطلاعاتی، امنیت ملی و انتظامی باید خطرپذیری خود را افزایش دهند. به اعتقاد نگروپونته پروش پرسنل کارآمد مهم‌ترین وضیفه اطلاعات است.

 

در بخش دوم از فصل دوم مقالات مخالفان اصلاحات اطلاعاتی به چاپ رسیده است. در یکی از این مقالات اشاره شده است که ناکامی‌های اطلاعاتی اجتناب ناپذیر است و اصلاحات سازمانی اگرچه عملکرد را ارتقا می‌دهند اما نمی‌توانند مانع وقوع حوادث غیر منتظره شوند. چارلز دیویس یه عنوان یک منتقد معتقد است که با انجام اصلاحات اطلاعاتی توانایی کنگره و عموم برای دسترسی به قضاوت‌های اطلاعاتی محدودتر شده است. مایکل گیپس نیز معتقد استکه علی رغم اعمال اصلاحات مشکلات عدیده‌ای در سیستم اطلاعاتی وجود دارد.

 

فصل سوم کتاب این سءال را مطرح می‌سازد که آیا فعالیت‌های جمع‌آوری اطلاعات باعث تهدید حقوق مدنی یا حقوق بشر می‌شود؟ آمریکا پس از حوادث 11 سپتامبر 2001 اقام به افزایش تدابیر نظارتی خود کرده است و حتی دعاوی قضایی علیه آژانس امنیت ملی آمریکا مطرح شده است که اطلاعات شهروندان را از شرکت‌های مخابراتی دریافت کرده است. در این‌جا نیز در ابتدا مقالات موافقان عدم نقض حقوق ارائه شده است. زاکرمن در مقاله خود معتقد است که اطلاعات برای حفاظت ما در برابر دشمنان بسیار ضروری است و فعالیت‌های اطلاعاتی به نقض حقوق منجر نمی‌شود.

 

چارلز کراثمر حتی پا را فراتر نهاده است و اظهار می‌دارد که در برخی موارد حتی شکنجه نیز ناقض حقوق بشر نیست. به نظر می‌رسد این عده از نویسندگان معتقدند که حفاظت از شهروندان بسیار بااهمیت‌تر از حفظ برخی حقوق افرادی است که آن‌ها همگی را تروریست خطاب می‌کنند.

 

اما به نظر می‌رسد کفه‌ی ترازوی به نفع مخالفان سنگین‌تر است. در بخش دوم از فصل سوم به نظرات اتحادیه آمریکایی آزادی‌های مدنی اشاره شده است. در مقاله‌ی دیگری چنین طرح شده که استفاده از شکنجه و حبس کردنفرد بدون محاکمه بر خلاف قانون اساسی است.

 

اما فصل چهارم این سؤال را مطرح کرده است: «باری ارتقای توانایی‌های آمریکا در زمینه جمع‌آوری اطلاعات (جاسوسی) چه اقداماتی را می‌توان انجام داد؟» برخی از نویسندگان در این فصل معتقدند که اصلاحات اخیر در اطلاعات می‌تواند باعث ایمنی بیشتر آمریکا گردد. همچنین بر بهینه‌سازی ساختارهای فرماندهی نیز تأکید شده است.

 

اما شاید مهم‌ترین توصیه درباره ارتقای وضعیت اطلاعات انسانی آمریکا مطرح شده باشد. آمریکا در دهه 1990 به شدت به اطلاعات تصاویر متکی بود اما امروزه در کنار فناوری به اهمیت روزافزون اطلاعات انسانی پی برده است. در فصل چهارم به این نکته نیز اشاره شده که جامعه‌ی اطلاعاتی باید خود را در برابر نفوذهای سیاسی بی رویه مصون کند.




انتهای متن/

سه شنبه, 21 ارديبهشت 1395 ساعت 15:16

نظر شما

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید