تنزل نشست ورشو به سطح دعوای رجوی و پهلوی

زدوخورد ضدانقلاب با یکدیگر برای رسیدن به غرفه اپوزسیون در نشست ورشو

نشست ورشو سرانجام با دوندگی‌های وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا تا ساعاتی دیگر در لهستان برگزار می‌شود. نشستی که قرار است برای ایجاد یک اجماع جهانی علیه جمهوری اسلامی ایران و با رهبری آمریکا شکل گرفته و احتمالاً نتایج آن تصویب طرح‌هایی برای تغییر نظام در ایران باشد!

در مورد این نشست در فضای رسانه‌ای و فضای دیپلماسی جهان زیاد گفته شد، از موضوع اولیه نشست و اهداف آمریکا که با فشارهای بین‌المللی در نهایت موضوع از «ایران» به «خاورمیانه» تغییر کرد تا انتخاب کشور میزبان که اساساً انتخاب لهستان در میان کشورهای مطرح اروپایی خود به معنی سطح پایین نشست بوده است، نشان داد که آمریکا برخلاف چیزی که تصور می‌کند در ایجاد اجماع جهانی علیه ایران کارآمدی نداشته و همچون گذشته نفوذ نرم خود را حتی در اروپا از دست داده است.

یکی از حواشی جالب این نشست، نزدیک شدن گروه‌های مختلف ضد انقلاب به اجلاس وروشو بوده که از یکسو با طمع دستیابی به غنائم پیش‌پیش یک جنگ نرم مثلاً جهانی علیه ایران، صورت گرفته است. در سوی دیگر ماجرا خود آمریکایی‌ها هستند که به میزبانی گروه‌های ضد انقلاب برای این نشست تن داده و نشان داده‌اند که در خلاء ابزارهای نرم و سخت در برابر ایران، همچنان به گروه‌های ناکارآمد، ازکارافتاده و بی سر و سامان ضد انقلاب به عنوان ابزاری برای مبارزه با جمهوری اسلامی نگاه می‌کنند.

البته همانطور که اشاره شد همه مؤلفه‌های حاضر در ورشو بیانگر ضعف فزاینده آمریکا برای یک اقدام جهانی علیه ایران است و ابزار ضد انقلاب فَشَل ایران نیز وصله‌ای متناسب با همین ابزارهای موجود آمریکاست، اما نکته جالب آن است که همین ضد انقلاب ناکارآمد و دلال که سال‌هاست خود نیز امیدی به براندازی نظام ایران نداشته و صرفاً از خلال ژست مبارزه ارتزاق می‌کند، در حاشیه دعوت به این اجلاس به جان هم افتاده‌اند. گروه‌های مختلف ضد انقلاب که در معرض انتخاب برای حضور در حاشیه این اجلاس هستند، نه تنها درک درستی از اهداف آمریکا، یعنی اجماع، اتحاد و همکاری به منظور ایجاد توان رویارویی با ایران را ندارند بلکه بر سر این مسئله که نمی‌توانند حضور یکدیگر را در یک محیط تحمل کنند، قبل ازبرگزاری اجلاس به شدت به جان هم افتاده‌اند.

در میان گروه‌‌های ریز و درشت، از اپوزسیون‌‌های یک نفره تا گروه‌های تروریستی، وزارت امور خارجه آمریکا مبتنی بر لابی‌های این افراد در نهایت سه گزینه منتخب نمود که به نظر نسبت به مابقی ضدانقلاب فراری قابل تأمل بوده و شاید حداقل ظواهر یک گروه مبارز را داشته باشند.

گزینه اول سلطنت طلبان بودند که از میان شاخه‌ها و انشقاق‌های متعدد، جریان سلطنت طلب حامی رضا پهلوی انتخاب شد و اولین پیام‌ها برای آمادگی حضور در اجلاس برای وی ارسال گردید. فرزند شاه مخلوع که در سن 55 سالگی به اعتراف خودش با پول توجیبی مادرش گذران زندگی می‌کند! به جای آنکه از چنین انتخابی ذوق زده شده و در قبال چنین دعوتی که برای اولین بار به وی نقشی فراتر از ظرفیت، توان و شعور سیاسی‌اش می‌دهد، سریعاً مهیا شود، ابتدا برای شرکت در جلسه‌ای که هدفش اجماع علیه ایران است، شرط گذاشته که اگر فلان یا بهمان گروه در این نشست حضور داشته باشند، حاضر به شرکت نخواهد بود!

درقبال موضع‌گیری وی، گروه‌های برانداز مدعی حقوق بشر، حقوق زنان و ... با چهره‌هایی همچون مسیح علینژاد یا فخرآور سریعاً به رضا پهلوی واکنش نشان داده‌اند که اساساً چرا شرط تعیین کرده و چه سابقه، وجاهت یا جایگاهی به وی اجازه داده است که شرایط مشخص کند؟! این نفرات به این دلیل سریعاً واکنش نشان داده‌اند که خود در گزینه‌های رضا پهلوی برای امتناع از حضور از اجلاس بوده‌اند.

و اما گزینه سوم مصیبت همه ضد انقلاب، یعنی منافقین هستند. مجاهدین خلق یا همان گروهک تروریستی منافقین به عنوان تنها نقطه اشتراک گروه‌های ضد انقلاب که هیچ گروهی حاضر به همنشینی با آنها در هیچ نشستی نیست نیز به واسطه امثال جان بولتون به عنوان سومین گزینه آمریکا برای نشست ورشو انتخاب شده‌اند. این تروریست‌ها نیز مانند گزینه‌های قبلی برای حضور در اجلاس، ظاهراً شرط و شروط داشته اما در عمل از لحظه‌ای که چراغ سبز آمریکا را مشاهده کردند، به انتشار فراخوان هوادارن برای نشست ورشو پرداختند. درواقع منافقین هیچ‌گاه در معادلات سیاسی علیه ایران اینقدر جدی گرفته نشده بودند که بخواهند اینبار ریسک امکان حذف از این نشست را با شرط و شروط برای شرکت در آن بپذیرند.

در مجموع از نکات جالب در رفتار دارودسته براندازها این است که برای حضور در یک نشست فرمایشی و قطعاً بی خاصیت اینطور به جان هم افتاده‌اند، حال اگر بر فرض محال اینها مؤفق به براندازی نظام ایران شده و در آینده بخواهند قدرت را به دست بگیرند، باید اینطور آینده را ترسیم کنیم که قرار است ایران صحنه درگیری سلطنت طلبان، منافقین، کمونیستها، جدایی طلبان، خائن به وطن و امثالهم باشد. به عبارت دیگر اینها قرار است در آینده در جغرافیای ایران یکدیگر را تکه و پاره کنند! با چنین فرضی باید گفت که به جای اینکه ملت ایران در آینده میزبان خون و خونریزی این گروه‌‌ها باشد، بهتر است تا این مدعیان 40 ساله براندازی در همان کشورهای اروپایی کما فی سابق به هم چنگ و دندان نشان داده و مزاحم آرامش ملت ایران نشوند.




انتهای متن/

سه شنبه, 23 بهمن 1397 ساعت 17:19

نظر شما

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید