جریانی خطرناک درون سینمای ایران

مهره سعودی ایران اینترنشنال چگونه پرچم‌دار سینمای ایران می‌شود؟

 به گزارش موسسه راهبردی دیده بان دیروز و همزمان با روز ملی سینما شاهد اقدامی ضدملی و همسو با سیاست‌های لیبرالی در دنیای سینما بودیم. بار دیگر سرکرده جمعی که علیه جشنواره فجر دست به جمع آوری امضا برای نابودی و برچیده کردن اصلی ترین جشنواره سینمایی ایران کرده بود، تصمیم به جمع آوری امضا برای یک بیانیه دیگر کرد.

 

13990622044434569211892810

 

 

امیر پوریا این بار زیر نقاب دوستی سینمای ایران این حرکت را در روز ملی سینما کرد؛ سینمایی که مخاطبین مردمی‌اش رمقی ندارد و خصوصاً در امسال به علت کرونا این کمبود مخاطب بیشتر شده است. حذف پروانه ساخت یعنی اهمیت نداشتن سلامت و ارزش‌های خانواده. پروانه‌های ساخت بدون شک گلوگاهی است که در آن معاونت نظارت و ارزشیابی، نظارت محتوایی خود را کمک اعضای شورای پروانه ساخت به کار می‌گیرد تا فیلمنامه با چارچوب‌های کلان و سیاست‌گذاری‌های فرهنگی کشور همسو باشد.

همین پروانه‌های ساخت و شواری آن است که با همه نقایص و عیوب غیرقابل اغماضش پایان فیلم‌هایی که در صورت ساخت قطعاً داد ملت را درمی‌آورد را تغییر می‌دهد. البته این مسأله به معنای آن نیست که این شورا در فرایند خود استاندارد و بسیار اصولی عمل کرده است اما در هر حال حکم دری است که اگرچه نیمه‌باز است نباید از جا کنده بشود اما سلبریتی‌های سینمای ایران با این امضا قصد از جا کندن آن را دارند.

می‌توان از جمله گاف‌های این شورا اعطای مجوز کارگردانی و پروانه ساخت به شاخ اینستاگرامی کرد که برای یک هفته سازمان سینمایی جنجال و حاشیه آفرید.

 

به عنوان نمونه یکی از فیلم‌هایی که با اعمال نظر شواری پروانه ساخت تغییر کرد فیلمی بود که در جشنواره سال قبل اکران شد؛ فیلمی که پایان آن قرار بر عقد باطل و ارتباط حرام جنسی زنی با شوهر سابقش بود به جهت آنکه بتواند صاحب فرزندی بشود که با بندناف آن، فرزند سرطانی حال حاضرش را نجات بدهد. این فیلم با اعمال نظر شورای پروانه ساخت تغییر کرد و در نهایت زن دست به این عمل حرام و ضدخدایی نزد.

به این جهت پوریا عامدانه با نظر به اهمیت این شورا اقدام به جمع امضای ده‌ها هنرمندنی کرده است که احتمال قوی بسیاری از آنها دقیقاً نمی‌دانند چه چیزی را امضا کرده‌اند. خصوصاً حذف نظام سانسور بسیار وقیحانه‌تر از حذف شورای پروانه ساخت است. حذف نظام سانسور که البته حتی در هالیوود و دیگر نقاط دنیا شدیدتر از ایران عمل می‌کند و ساخت و اکران فیلم‌هایی که با ارزش‌های لیبرالی و اسراییلی در تضاد است را یا در نطفه خفه می‌کند و یا آنقدر ضعیف می‌کند که دچار ورشکستگی بشود و عملا نابود بشود، عملی بر خلاف رویه سینمایی دنیا است. چیزی که البته خلاف آن در سینمای ایران است و انواع و اقسام فیلم‌هایی که با محتوای ایرانی و اسلامی در تضاد است مورد حمایت چه در تولید و چه در اکران است.

 

باید از همایون اسعدیان به عنوان کسی که این بیانیه را امضا کرده است سوال کرد که شما که سال‌ها در سینمای ایران در حال تولید فیلم‌هایی با مضامین فرهنگی و دینی هستید و سیاست‌های فرهنگی کلان کشور را می‌شناسید چطور چشم بسته به امضای این بیانیه دست زدید؟ عضو خانه سینما علیه سازمان سینمایی بیانیه امضا می‌کند؟ البته این اقدام اسعدیان بسیار طبیعی است زیرا وقتی دبیر جشنواره فیلم فجر و معاون سابق نظارت و ارزشیابی خود با توییتی به این بیانیه بهاده داده است، دیگر چه انتظاری از اسعدیان می‌توان داشت؟!

ابراهیم داروغه زاده بار دیگر با یک توییت انگشت حیرت به دهان ما گذاشت. گویا امضای او در پایین برگه به صورت نامریی وجود دارد و می‌توان با عینک دقت آن را ملاحظه کرد: داروغه‌زاده در متن خود با هشتگ «روز ملی سینما» آورده است: «امیدوارم دولت و مجلس با همکاری یکدیگر و با اعتماد به سینماگران عزیز و متعهد کشور، شوراهای پروانه ساخت فیلم که دیگر هیچ فایده و ضرورتی ندارند را از چرخه تولید و نمایش فیلم حذف کنند.»

 

13990622044704226211892910

 

برخی از چهره‌هایی که قبلاً از امضاهای شبیه این بیانیه اظهار پشیمانی کردند بار دیگر دنبال سردسته راه افتادند و با او از هر دره‌ای عبور کردند.

البته بدون شک برخی از این امضاها به این دلیل است که مشکلات پروانه ساخت و صفوف طولانی فیلمنامه‌های خوانده نشده آنقدر مشکل آفرین است که به نظر ایشان نبود آن گویا کمکی است برای تسریع تولید فیلم. صاحبان این دیدگاه گله به جایی دارند زیرا گرفتاری‌ها و دردسرهای پروانه ساخت بارها آنان را خسته کرده است اما این توجیهی برای امضای این بیانیه نیست.

حذف پروانه ساخت مشکل دیگری هم از نظر فنی و اصولی دارد: در صورتی که بر فرض فیلمی ساخته شد که محتوای آن دارای مشکل و ایراد بود، باید برگردد و اساساً فیلم را تغییر بدهد و این یعنی هزینه دوباره و صدها مشکل دیگر.

امیر پوریا بار قبل نیز ناکام ماند و در خشم خود از عدم براندازی جشنواره فیلم فجر آتش گرفت؛ آخور پوریا البته مسموم‌تر از آن است که بتوان نادیده گرفت. مدیران شبکه‌های سعودی و اسراییلی با ساک دلار او را خریده‌اند تا اهداف آنان را عملی بکند که این موضوع در سال قبل با شکست مواجه شد.

این بار نیز او راه به جایی نمی‌برد و پروانه‌ ساخت و نظام سانسور حذف نخواهد شد اما آیا باز هم هنرمندان ما از این کار درس عبرتی خواهند گرفت؟

حذف نظام سانسور و پروانه ساخت با توضیحات فوق تنها به نابودی خانواده‌های ایرانی سرعت می‌بخشد. در حال حاضر که فیلم‌های ایرانی و سریال‌های نمایش خانگی را می‌بینیم باید به حال محتوا و مضامین گریه کرد وای به حال آنکه همین یک روش معیوب نیز حذف بشود و تهدید خانواده‌های ایرانی به مراتب بیشتر بشود.

در این میان ریاست سازمان سینمایی سکوت بسیار عجیبی کرده است؛ آقای انتظامی و معاونت نظارت و ارزشیابی نیز با سکوت خود به این فاجعه دامن می‌زنند. این بود سینمایی که با نظارت و تولید درست قرار بود تا آرمان‌های امام و سبک زندگی صحیح را رقم بزند؟

 

1398102409204237119402614

 

در پایان بد نیست به این موضوع فکر بکنیم که شاید حذف پروانه ساخت بی ربط با ماجرای پول‌های کثیف در سینما نباشد زیرا با برداشتن این فیلتر سیل فیلمنامه‌ها برای ساخت راهی چرخه تولید می‌شود و این خود مسیر را برای پول‌شویی راحت‌تر در سینمای ایران باز می‌کند. در این صورت سازمان سینمایی باید کلاه خود را کمی بالاتر بگذارد و ببیند که جریان مشکوک پول‌های کثیف دست همراهی با جریان خزنده براندازی سازمان سینمایی داده است و این یعنی نابودی همه چیز حتی سینما!

 

 

 

 

منبع:تسنیم




انتهای متن/

شنبه, 22 شهریور 1399 ساعت 15:51

نظر شما

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید